درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید سلام و احترام خدمت شما عزیزان بازدید کننده! با اظهار سپاس از بازدید تان، لطفاً برای هرچه بهتر شدن وبلاگ من، مرا از نظرات، پیشنهادات و انتقادات سالم تان بهره مند سازید. تشکر کامران kamran.8194@yahoo.com



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 172
بازدید دیروز : 5
بازدید هفته : 177
بازدید ماه : 543
بازدید کل : 248348
تعداد مطالب : 128
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه

اسما خداوند متعال %

« ارسال برای دوستان »
نام شما :
ایمیل شما :
نام دوست شما:
ایمیل دوست شما:

Powered by ParsTools
لطفاً این صفحه را با دوستان تان به اشتراک بگذارید 32 کلمه

Speed test

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ این صفحه را به اشتراک بگذارید
بهارســـــــــــــــــــــــتان
علمی، فرهنگی، اسلامی، تفریحی، ورزشی
دو شنبه 2 اسفند 1389برچسب:, :: 8:16 ::  نويسنده : کامران

گر چه بر روي زمين انبوه مردابها و رنجها هست، آن كه سبُك پاست بر سر گِل و لاي چنان مي دود و مي رقصد كه بر سر يخ هموار.((نيچه))

لذت و بي گناهي شرمگين ترين چيزهايند و نمي خواهند كسي خواهانشان باشد. آنان را بايد داشت، اما گناه و درد را همان به كه بخواهند.((نيچه))

هرگاه كه دردمندي را هنگام درد كشيدن ديده ام، از شرم اش شرمسار شده ام، زيرا به ياري برخاستن من غرور اش را پايمال كرده است.((نيچه))

مرد بزرگوار هرگز كسي را شرمسار نمي كند و خود از ديدار دردمندان شرمسار نمي شود.((نيچه))

چرخ و ترمز، وظايف گوناگوني دارند، اما يك وظيفه ي يكسان نيز دارند: به درد آوردن يكديگر.((نيچه))

كمي تندرستي، هرازگاه نيك ترين دواي درد بيماران است.((نيچه))

شاعران و هنرمنداني كه از سينه تنگي [ = آسم ] رنج مي برند، كاري مي كنند كه قهرمانانشان بيش از همه نفس نفس بزنند: آنها چيزي از آرام و سبك نفس كشيدن نمي دانند.((نيچه))

آه، بر چه ملال ها بايد چيره شد و چه مايه عرق بايد ريخت تا آدمي بتواند رنگهاي خودش، قلم موي خودش و بوم خودش را پيدا كند!((نيچه))

كسي كه رنج هايش را بر صفحه ي كاغذ آورد، نويسنده اي اندوهگين مي شود: اما وقتي به ما بگويد از چه رنج مي بُرد و چرا اكنون در شادماني آرميده، نويسنده اي جدي به شمار مي رود.((نيچه))

پيمان ها و قراردادها [ي هنري] همانا ابزارهاي هنري غالب براي دريافت شنوندگان هستند، زباني مشترك و فراگرفته با مشقت بسيار، كه با ياري آن هنرمند مي تواند به راستي خود را به كسي كه با او سخن مي گويد بشناساند.((نيچه))

آدمي مي خواهد [ بر آسيب رسان ] رنج و اندوه ببارد. به عكس، اندك نشاني از ايمن كردن خويش از زيان هاي بعدي، در منظر انتقامجو ديده نمي شود.((نيچه))

بيش از همه، ظريفترين و كاري ترين حيوانات آماده ي رنج و سختي هستند.((نيچه))

شايد من بهتر مي دانم كه چرا بشر تنها حيواني است كه مي خندد؛ تنها انسان است كه به شدت رنج مي برد و ناگزير است خنده را بيافريند.((نيچه))

با رنج عميق درون، آدمي از ديگران جدا مي شود و سرافراز مي گردد.((نيچه))

شاد ماندن به هنگامي كه انسان در گيرودار كارهاي ملال آور و پر مسئوليت است، هنر كوچكي نيست.((نيچه

 


كساني كه در خود احساس حقارت مي كنند به ديگران رحم مي كنند، اما به دليل غرورشان دم نمي زنند! يعني درد مي كشند و مي خواهند با ديگران همدردي كنند. كساني كه با ديگران همدردي مي كنند به دليل دردمند بودن خودشان است.((نيچه))

لذت بيرحمي در ديدن رنج ديگران است، اما فردي كه بيرحم است اين بيرحمي گريبانگير خودش هم مي شود و به ايشان نيز آزار خواهد رسيد.((نيچه))

فرد خلوت نشين مي گويد كه حقيقت در كتابها نيست و فيلسوف آن را پنهان مي كند. فرد والا از فهميده شدن توسط ديگران در هراس است نه از بد فهميده شدن؛ چون مي داند كساني كه او را بفهمند به سرنوشت او يعني رنج كشيدن در دنيا دچار خواهند شد.((نيچه))

آدمي با رنج عميق دروني از ديگران جدا مي شود و والا مي گردد. انسان هاي آزاده، دلِ شكسته و پر غرور خود را پنهان مي كنند.((نيچه))

فرد خودپسند از هر نظر نيكي كه درباره خود مي شنود، خوشحال مي شود (بدون توجه به سودمندي و يا اصولا درستي يا نادرستي آن) و از هر نظر بدي ناراحت مي شود؛ زيرا خود را تسليم هر دو مي كند.((نيچه))

اگر ناگزير شويم نظر خود را در مورد كسي تغيير دهيم، به خاطر اين زحمتي كه فراهم كرده است، انتقام سختي از او خواهيم گرفت.((نيچه))

آن كس كه شادمانه گام بر هيزم گردآورده براي سوزاندنش مي نهد، بر درد غلبه نمي كند، بلكه بر احساس درد در جايي چيره مي شود كه انتظارش مي رود.((نيچه))

ماهيت احساس دلسوزي آن است كه رنج ديگران را از حالت كاملاً خصوصي آن خارج مي كند.((نيچه))

هرگاه انسان رنجي عظيم را در خود ايجاد كند و فرياد آن را بشنود و از يأس و نااميدي دروني نميرد و جان بدر ببرد، عظمت يافته است.((نيچه))

حكمت درد كمتر از حكمت لذت نيست. درد نيز مانند لذت، يكي از نيروهاي بنيادين بقاي نوع است؛ زيرا اگر جز اين بود، نيروي درد مدتها پيش از بين رفته بود.((نيچه))

اگر نمي خواهيم چيزي را كه رسوايي به بار مي آورد در خود مخفي كنيم، زندگي در انزوا به چه درد مي خورد؟((نيچه))

جهان در نظر آن كس كه به مقام رفيع انساني نايل گردد، غني تر مي شود؛ وسوسه و جذبه هاي حرص و ولع افزايش يافته و براي انسان دام مي گسترند. همچنين، انواع گوناگون تحريكها، لذتها و دردها بيشتر مي شوند.((نيچه))

ما با عذاب وجدان خود بهتر كنار مي آييم تا با سابقه و شهرت بد خود.((نيچه))

ترحم، خوشايندترين احساس براي كساني است كه غرور زيادي ندارند و امكان دستيابي به موفقيت هاي بزرگي هم برايشان فراهم نيست: طعمه آسان- هر موجودي كه رنج مي برد يك طعمه آسان است - چيزي است كه آنان را شيفته مي سازد.((نيچه))

براي سرشت هاي مغرور، طعمه آسان چيز تحقير آميزي است. آنان تنها در مقابل مرداني كه هنوز مهار نشده اند و مي توانند به دشمنان آنها مبدل شوند و يا در برابر ملكي كه به سختي تسخير مي شود، احساس آسايش و خشنودي مي كنند.((نيچه))

درد و رنج هميشه علت خود را جستجو مي كند، در حالي كه لذت به خود توجه دارد و به پشت سر خود نگاه نمي كند.((نيچه

تحمل دردي مضاعف آسانتر از دردي واحد است.((نيچه

چه چيز موجب قهرماني است؟ همزمان به استقبال بزرگترين رنج و بزرگترين اميد خود رفت .نيچه

ما هنگامي كه عاشق مي شويم دوست داريم ضعف هايمان پنهان بمانند، البته نه به دليل تكبر، بلكه به دليل اينكه معشوق رنج نبرد .نيچه

كتابي كه نتواند ما را به فراسوي كتابها ببرد به چه درد مي خورد؟نيچه

به نظر من اولين موسيقيدان كسي است كه فقط اندوه عميق ترين خوشبختي را درك كند، نه اندوهي ديگر را. تاكنون چنين موسيقيداني پيدا نشده است .نيچه

دردي شديدتر از آن نيست كه زماني شاهد و آگاه باشيم و حس كنيم انساني فوق العاده از راه خويش منحرف و به تباهي كشيده مي شود.نيچه

اي فايده باوران، حتي شما نيز هر فايده اي را به مثابه ارابه خواست خويش دوست مي داريد. آيا شما نيز از سر و صداي چرخهاي آن ناراحت نيستيد.نيچه

بشر در اين دنيا بيشتر از همه موجودات، گرفتاري و عذاب كشيده است. بهترين دليلش هم اين است كه در بين تمام آنها تنها او مي تواند بخندد .نيچه

نبايد وابسته به ترحم شد، زيرا انسانهاي به نهايت والايي هستند كه رنج و درماندگي آنان را از سر تصادف شاهد خواهيم بود. نيچه

غم خودش ما را پيدا مي کند، بايد دنبال شاديها گشت. نيچه

انسان بايد گنجايش رنج كشيدن خود را بالا ببرد.((اسكات پك

همه‌ي ريشه‌هاي رنج انسان، از اين توهم آغاز مي‌شود كه گمان مي‌كند او در جهان مي‌زيد، حال آنكه، جهان در او مي‌زيد.((ديپاك چوپرا))

اگر بگوييد از مرگ مي‌ترسيد، اين نشانگر آن است كه هرگز با راست و درست زندگي برخورد بسزايي نكرده‌ايد و از راستي، هراسان هستيد. اين ترس سبب شده است كه در دنياي سكوت خود رنج ببريد.((ديويد ويسكات))

يك فرد خوش‌بين به خوبي مي‌داند كه زندگي، بالا و پايين دارد و از پايين افتادن‌ها هيچ هراسي ندارد و در آن زمان هم در انديشه‌ي چاره‌جويي است تا بتواند خود را از سختي‌ها بيرون بكشد.((استيو چندلر))

هرگاه انسان، تنها به يك جستار، به سختي دلبسته شود، از شدت دلبستگي او به چيزهاي ديگر كاسته مي‌شود؛ مانند سيلي كه در يك مسير جريان يابد.((افلاطون))

سبب جنگ، حس زياده‌خواهي است كه هر زمان بروز كند، هم براي جامعه و هم براي افراد، بزرگترين رنج است.((افلاطون))

بدن ناقص است و به خودي خود نمي‌تواند درد خويش را دوا كند و فن پزشكي براي اين هدف بنا شده كه آنچه به جهت بدن سودمند است، فراهم كند.((افلاطون))

فراموش نكنيد كه اگر با عشق به سوي انجام كاري برويد، نه از آن كار خسته مي‌شويد و نه احساس رنج و افسردگي خواهيد كرد.((استيو چندلر))

اگر دانسته مي‌خواهيد كمتر از آنچه هستيد باشيد، پس بدانيد كه باقي زندگي‌تان را در اندوه ژرفي به سر خواهيد برد و استعدادها و توانمندي‌هاي خود را ناديده خواهيد گرفت.((آبراهام مازلو))

اگر آدمي به درستي بداند كه چه مي‌كند، حتي اگر بچه گريه كند، درد داشته باشد يا ناله كند نيز با نيرو و توان به كنش مي‌پردازد.((آبراهام مازلو))

زندگي بايد بي‌اندازه سرشار از زمان‌هاي اشتياق باشد كه بدان اعتبار مي‌بخشد و آن را داراي ارزش زيستن مي‌كند، وگرنه، آرزوي مرگ براي كساني كه مي‌خواهند با دردي پايان‌ناپذير يا بيزاري زنده بمانند، چَم پيدا مي‌كند.((كولين ويلسون))

احساس شادماني و خوشبختي راستين در زندگي، آن است كه گاهي درد و رنج‌هايي كوتاه و گذرا را به جان بخريد، چرا كه شادماني برتر و نهايي، همان منش و ماهيتي است كه براي خود رقم مي‌زنيد.((آنتوني رابينز))

چنانچه در زندگي، قوانين ناسازگار بسياري داريد، درد و رنج زيادي را به جان خواهيد خريد و نااميد و سرخورده خواهيد شد.((آنتوني رابينز))

اگر پايه‌ي شادماني خود را، دستيابي به هدف ويژه‌اي بدانيد، در مسير زندگي، به شدت احساس اندوه خواهيد كرد.((استيو چندلر))

 


من باور ندارم كه رنج تنها، آموزنده است. اگر رنج به تنهايي آموزنده بود، مي‌بايست همه‌ي مردم دنيا خردمند مي‌شدند؛ چون هر كسي به گونه‌اي رنج مي‌كشد. بايد غمخواري، همدلي، شكيبايي، عشق، همت والا و ميل به حساس باقي ماندن را به رنج افزود.((آن مارو ليندبرگ))

درد، انسان را به انديشه وامي‌دارد. انديشيدن، انسان را خردمند مي‌كند. خرد، سبب تاب آوردن زندگي مي‌شود.((جان پاتريك))

عشق همچون تعطيلات است: با لذت تدارك ديده مي‌شود، با رنج تجربه مي‌شود و از سر افسوس از آن ياد مي‌شود.((شي ويليامز))

گاهي، كمي درد و رنج براي رشد و آموختن هرچه بيشتر لازم است.((آنتوني رابينز))

زماني كه بُريده‌ايد و ناتوان هستيد و شكست خورده‌ايد، يا احساس مي‌كنيد ديگران، نيرومندتر، ماهرتر يا حتي خوش شانس‌ترند، به درون خود دست يازيد و درد و رنج را به ميل، آرزومندي و انگيزه بدل كنيد.(( نظرات شما عزیزان:




 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب